باران باران ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

بهانه زندگی

باران شیرین من

وای باران جونم این روزا داری شیرین تر میشی داری بزرگ میشی و من باهات حال میکنم . . . صبحا مامانی را تو بیدار میکنی حالا به هر وسیله که بتونی بعضی وقتا غلت میزنی و پاهاتو تو پهلوهام میکوبی بعضی وقتا با دستای کوچولو و نازت به هر جایی از بدنم که بخوره محکم ضربه میزنی بعضی وقتا هم محکم موهامو میکشی و من دیگه چاره ندارم که رومو بهت بکنم تا بهت نگاه میکنم یه خنده ی نازی میکنی که انگار همه ی دنیا را بهم میدن پا میشم و شروع میکنم ماساژت دادن تو هم که لاس و بی خیال میخوابی که من هر بلایی سرت بیارم . . . این روزا عاشق پدر جون شدی وقتی پدر جونو میبینی دستاتو با حرص میاری بالا و ذوق میکنی که بغلم کنین . . . یه روز که خودت شماره پدرجونو از روی گوشی مام...
29 بهمن 1391

و دوباره سرماخوردكي من و باران

ببخشيد باران جونم كه دير اومدم اين ٤ امين باره كه من تو اين زمستون سرما ميخورم و تو هم از من كرفتي اما خوب من باز قرص و دارو ميتونم بخورم اما تو دارويي جز استامينوفن نميتوني بخوري براي همين فقط با همون تبت را كنترل كردم ولي نفس كشيدنت سخته و تو سينت خلط داري . به دكترت زنك زدم كه نوبت بكيرم كه كفت فعلن با همين استامينوفن تبت را كنترل كنم و اكه اسهال و استفراغ داشتي ببرمت راستي به خاطر خشكي هايي كه به صورت و بدنت زده هفته قبل برديمت دكتر كه تشخيص داد كه ارثيه و خيلي طول ميكشه كه خوب بشه دو تا كرم داد كه مرتب برات بزنم . غذات را هم دو وعده كرد با ١٠ تا بادام و همراه با موز . از روز اول به اندازه يك نخود اضافه كردم تا برسه به دو سانت موز در هر ...
23 بهمن 1391

اندر احوالات این روزهای باران

خیلی وقته نتونستم بیام بنویسم به خاطر اینکه یا شارژ نت تموم شده بود یا مودم خراب بود الان هم اومدم خونه ی پدرجون اینا تا برات بنویسم عزیزم . . . دو روزی هست که ابریزشت بهتر شده ولی هنوز یه کم بینیت گرفته که ایشالا بهتر میشی . . . غذات را همچنان پس میزنی و نهایتا با کلی دلقک بازی و شکلک دراوردن نصف غذاتو میخوری . . . دو تا حساسیت پوستی به صورت و بازوت زده که شکلاش باهم فرق میکنه ولی هر دو از نوع خشکیه که قراره ببرمت دکتر تا ببینم چی میگه ایشالا که چیزی نباشه گلکم . . . چند روز پیش تو وب پارمین گلی مکعب ها و کتابایی که مامان گلش براش گرفته بود را دیدم و تصمیم گرفتم که برات بگیرم برای همین شبش رفتم و اون کتابا را برات خریدم ولی مکعب نداشت ف...
14 بهمن 1391

تل باران

اب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم . . . یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم چند وقتی بود تلهای نی نی های دوستای نی نی سایتیمو که می دیدم خیلی دوست داشتم که برای باران هم بگیرم برای همین تموم سیسمونی فروشیهای بالای شهر و پایین شهر را زیر پا گذاشتیم ولی خبری نبود دیگه تصمیم گرفته بودم از سایتای اینترنتی جستجو کنم تا اینکه امروز عصر سر کوچمون چشمم به یه خرازی افتاد . . . با ناامیدی رفتم سراغش اما در کمال ناباوری دیدم داره اونم چند مدل منم که ذوق زده شدم از همش برای باران خریدم اینم عکس خوشملش مامان فدای این شکل خوشملت بشه عزیزم . . . تو همه ی وجودمی . . . ...
14 بهمن 1391

اولین غذا و غلت زدن بارانم

از ١٨ این ماه به دستور دکتر غذاتو همونطور که گفته بود درست کردم و از روزی یه قاشق شروع کردم غذا خوردنت خیلی جالبه عزیز دلم اصلا نمیدونی چکارش کنی بدی بیرون بخوریش بمکیش برای همین قیافت خیلی دیدنی میشه جالب تر هم اینه که دقیقا همون تعدادی که باید بخوری را میخوری اگه یواشکی یه قاشق اضافه تر برات بریزم همونو اصلا نمی خوری و دهانتو عمرا باز کنی از غذا خوردنت عکس و فیلم گرفتم که تو گوشی دایی و مامانمه که ایشالا برات میذارم . . . و اما از غلت زدن . . . چند وقتی بود که غصه غلت نزدنت را میخوردم برای همین دستموو پشتت میذاشتم و بالاخره یه جوری مجبورت میکردم که غلت بزنی ولی امروز وقتی از اشپزخونه اومدم بیرون دیدم دمر شدی و داری زور میزنی که اون دستتو...
14 بهمن 1391

اولین مریضی بارانم

باران جونم ببخش مامانا که باید به این زودی از اولین مریضیت برات بنویسم . . . الان چند روزی هست که ابریزش داری و سرفه هم میکنی البته از خودم گرفتی چون خودم هنوز خوب نشدم و نمیدونم این مریضی لعنتی کی میخواد دست از سرمون برداره . . . خیلی بدقلق و بد اشتها شدی لب به غذا نمیزنی لباتو قفل میکنی که قاشق را طرف دهانت نبرم . . . دیشب تصمیم گرفتیم با بابایی که ببریمت دکتر هم برای مریضیت هم نخوردن غذا هم یکباره چکاب ٥ ماهگیت . . . اول که خانم دکترت کلی دعوامون کرد که چرا مریضت کردیم ؟؟؟؟!!!! بعد هم وزن و قد و دور سرت را گرفت خدا را شکر با اینکه ٤ روز زودتر برده بودمت و ٤ روزی هم بود غذا نمیخوردی وزنت شده بود ٦ کیلو نیم دور سرت هم ٤١.٥ و قدت هم ٦٠.٥...
14 بهمن 1391
1